^_^

+برا چَن ساعت احساس کردم دیگ بغض نَدارم

+مادَر بغضامو باز بیدار کردی

+دِل من دِل نیس دلِ همتون دِله

+عاقا اصَن همتون خوب

+اونی ک منو بازیچ ِ خاستَناش کَرده خوب

+حالا دنیا دنیای حِساب کتاب شُده؟

+بیخیال کیرَم تو هَر چی زندِگی و عایَنده و پشیمونیه

+میبینَم ک شُما موندین چِقد خوشبَختین 

+چَن قطره اشک بریز وَ بشو عادَمی کِ هیشکی انتظارِشو نَداره.

+سالی،اون بچه تخسا رو دیدی هی میخورن زمین باز پامیشن میگن دردم نگرفت که،الان دقیقا شدم عین اونا،هر بلایی داره سرم میاد باز عین کصخلا میخندم میگم:"که خب؟درد نداش که :)"

+داستان اینه کِع قَراره تو باهآم بازی کُنی منَم بخندَم

×ادامه مطلب کاملا شخصیه و صرفا واس بیاد مونده شدنه! چون حافظه من روزبروز بیشتر به چوخ میره و شاید یروز به این وبلاگ احتیاج پیدا کنم!!:))

وقتی داشتم پست 368 رو مینوشتم، به این نتیجه رسیدم که لاشی بودن خودش ینوع گرایشه دلم میخواد بگم یکی از زیر شاخه هاش، 2جنسگرائیه ولی خب! نباس بی احترامی کنم که کردم!:))

+یادَم باشه در اولین فرصَت ازون جِندع ای کِ اثباب خَندمو جور کرده برات بگم دُختر مامان :)

هَمونی ک بیشتَر از من حتی از هَم کلامی با پِدرت لذت برده 

+پدر! بین هَمه این نبودنات حَتی انگار این اسمَم بهت نمیاد 

+مَن بهش میگم لاشی و تو اونقَدر اوپن مایندی ک بهش میگی یِ آدم با اخلاق فوق اِجتمایی :)

+تو بِم بگو کُدوم احمَقی انقَد احمَق بود؟

+وَلی بد همه اینهَمه از نگفتی ها مث دیوونه ها دوسِش دارم